ذکری برای زنده شدن دل

ذکری برای زنده شدن دل


ذکری برای زنده شدن دل

 ذکر


در متون دینی ما باب وسیعی درباره آثار اعمال گشوده شده که شناخت آن‌ها میزان مناسبی برای سنجش ‏اعمال و انگیزه خوبی برای عمل خواهد بود گاهی برخی افراد مدتی را در سیر عبادت و عمل به احکام شریعت ‏سپری کرده‌اند ولی درون و باطن آن‌ها متأثر از آن اعمال نبوده است؛ حال آن‌که میزان سعادت و شقاوت درون ‏انسان است. به راستی چه کنیم که اعمال ما هر چه اندک باشد؛ بالاترین اثربخشی را داشته باشد؟


تمام برداشت‌ها، توجیه‌ها و تفسیرهایی که الآن در قضایای معنوی هست، نگرش کسی است که از بیرون به قضایا نگاه می‌کند. ‏انسان زمانی به آثار عملی و نتایج دقیق معنوی می‌رسد که بر اثر عمل صالح، حیات نصیبش بشود. بدون حیات طیبه، انسان ‏چیزی درک نمی‌کند. ممکن است صفات خوبی داشته باشد، ولی این صفات خوب گاهی در بین کفّار هم هست.

قرآن می‌فرماید: «من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مۆمن فلنحیینّه حیوه طیبه». بعد از عمل صالح و ‏ایمان و حیات قلب عالم برای ما فرق خواهد کرد.

یک نمونه‌ و مصداق  از مصادیق عمل صالح که حیات‌آور است اقامه نماز می‌باشد. همه ‏ما نماز می‌خوانیم، رسول خدا و اهل‌بیت علیهم السلام و اولیای الهی هم نماز می‌خواندند، ولی نماز آنها چگونه بوده؟ معراج بوده، «قربانُ کلِّ ‏تقی» بوده، «تنهی عن الفحشاء و المنکر» بوده است. نماز روحشان را سبک می‌کرد و پرواز می‌داد.

 عمل صالح، حیات طیبه می‌آورد. همه مشکل ما این است که درصدد تحصیل حیات طیبه نیستیم. به دنبال عمل صالح هستیم و آن را ‏انجام می‌دهیم. اما عمل صالح شرایط دارد که وقتی شرایطش جمع شد، آن وقت حیات طیبه نصیب می‌شود. بعد از حیات طیبه، ‏دیگر نماز فراتر از خواندن می‌شود و می‌توان آن را «اقامه» کرد. همه ارزش معنوی بشری، پس از این حیات طیبه است. اگر ‏عملی مثل نماز بخواهد به برزخ (حقیقت عالم) منتقل بشود، اگر حیات قلب پشتوانه‌اش نباشد، فقط لفظی است که از حنجره ‏بیرون آمده. از طرفی در تجسّم عمل تردید نیست. اگر چشم انسان باز بشود، چه بسا تبدیل شدن هر عملی را بفهمد.

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به مرحوم آیت الله میرجهانی سفارش کرده بودند که اگر کسی خواست این ذکر را بگوید، آن ‏را 360 بار، با توجه، بین نماز شفع و وتر بگوید که برکات زیادی نصیبش می‌شود و آن ساعت حیات است. این اسم شریف، همان ‏اسمی است که آصف برای جابه‌جا کردن تخت بلقیس از آن استفاده کرد

 

تعبیر من این است ‏که بین ما و عالم غیب کانال هوشمندی قرار دارد که می‌داند چگونه عمل را تبدیل کند. گاهی شخص حمد و سوره‌ای برای ‏اموات می‌خواند، اما میت با میت، خواننده با خواننده، عمل با عمل، فرق دارد. یکی از علما در خواب، مرحوم بیدآبادی را دیده بود ‏که از مقبره‌شان بیرون آمده‌اند و متحیرند. پرسیده بود اینجا چه می‌کنید؟ مرحوم بیدآبادی فرموده بود: که آقا امام زمان علیه السلام آمدند ‏از اینجا رد شوند، حمد و سوره‌ای برای اموات تخت فولاد خواندند، آمده‌ام تا بهره‌ام را بگیرم. یک وقت، حمد و سوره‌ای را آقا امام ‏زمان علیه السلام می‌خوانند و نصیب وافری به آقا محمد بیدآبادی که خودش عارف بزرگی بوده هم می‌رسد چرا که این بستگی به حیات ‏قلب دارد. تا قلب انسان حیات پیدا نکند، چیز ارزشمندی تحویل عالم غیب داده نمی‌شود. البته این سخنان نباید دل‌سردی و زدگی ‏بیاورد، این راهی است که باید رفت و باید روشن شد. ‏

به هر حال، کیفیت عمل، مربوط است به درصد برخورداری مۆمن از حیات طیبه. هر چه بهره انسان از این حیات بیشتر باشد، ‏درصد توجهاتش بیشتر خواهد بود. چیزی که به این تبدیل روح می‌دهد، توجه است. اینکه فرموده است: «الدّعا مخّ العباده»، ‏توجه هم، اصل دعا و عبادت است؛ چون برای تبدیل و انتقال به عالم غیب، مهم توجه است و آن شرایط اولیه‌ای دارد. حیات، توجه ‏می‌آورد. کسی که قلبش حیات پیدا کرده، می‌تواند به گونه‌ای دیگر عبادت کند، ذکر بگوید و عمل بدون آن، چیزی را عاید انسان ‏نمی‌کند.

سیر و سلوک

 

گاهی یک نفر، یک خرما را در راه خدا می‌دهد، در عالم غیب هزاران هزار ‏نخلستان به او می‌دهند. چرا که عالم غیب هم خیلی وسعت دارد و رخ‌دادن این کارها در عالم غیب، خیلی آسان است. در روایتی آمده ‏است که زنی از حضرت صدّیقه طاهره علیها السلام سۆالی پرسید و حضرت جواب دادند. سۆال‌های دیگری پرسید و پاسخ آن را گرفت؛ تا ‏اینکه گفت دیگر خجالت می‌کشم بپرسم. حضرت فرمودند: باز هم بپرس؛ چون برای هر یک سۆالی که جواب می‌گویم، بیشتر از ‏جواهراتی که فاصله میان زمین  و آسمان را پرکنند، به من اجر و پاداش عنایت می‌کنند. چنین جزایی برای پاسخ به یک سۆال ‏نیم دقیقه‌ای، به خاطر اخلاص و پشتوانه عمل است. گاهی صدقه دادن یک دانه خرما تبدیل به یک نخلستان می‌شود چون ‏پشتوانه دارد. و گاهی عبادت فراوان، چون بدون پشتوانه است به اندازه یک خرمای خشک است؛ خلاصه این تبدیل، ‏اخلاص و حیات قلب و شرایط دیگری را می‌طلبد. ‏

اما در این بین، کانال هوشمندی هست که با عامل و عمل ربط دارد. به مجرد صدور عمل، این کانال هوشمند می‌داند که اگر این ‏برای اموات بود، چگونه آن را بر حسب نیاز میت، به برزخ او برساند.‏

‏پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر ذکر لا إله إلّا الله نخلی در بهشت می‌شود. شخصی پرسید: پس ما نخلستان‌ها داریم؟ حضرت ‏فرمودند: اگر آن را آتش نزنید. این نابودی اعمال هم قاعده‌مند است. ممکن است انسان اعمالی را انجام دهد و در بهشت و عالم ‏غیب و در برزخ، چیزهایی را درست کند، ولی انسان مأمون از استدراج نیست و به همین جهت، شاید کارهایش به هم بریزد. مۆمن ‏باید صدق را همراه خودش ببرد و بداند تا دم مرگ از کید نفس ایمن نیست.

رسیدن به حیات، سحرخیزی و توجه ‏می‌خواهد، بیداری و نماز و ذکر می‌خواهد. ‏ممکن است کسی بگوید ذکر یونسیه را شش ماه ‌گفتم، ولی به حیات قلب نرسیدم. اما باید توجه داشت که شروع و ادامه این ‏اذکار، شرایط خاص می‌خواهد تا به نتیجه برسد. و این طور نیست که زود به نتیجه برسد

 

به هر حال، بدون حیات، قلب انسان کور است. اگر می‌بینید که بعد از چهل سال مطالعه و درس خواندن، شخص حتی در اعتقادات ‏خودش تزلزل دارد و در اجتماع هم در اعتقادات مردم مشکلی ایجاد می‌کند، به این علت است که درسش را ‌خوانده و حتی به ‏واجباتش هم چه بسا ملتزم بوده، ولی به حیات و حقیقت نرسیده. روح ایمان لازم است، باید پشتوانه‌ای از حیات داشت. باید انسان ‏به سمت خودشناسی حرکت کند. باید دید که چگونه قلبمان حیات پیدا می‌کند و این حیات ثابت می‌شود و ارتقا می‌یابد. محور ‏همه ارزش‌ها، حیات قلب است. ذکری که با پشتوانه حیات قلب است، مانند غذای جبرائیل است و آن‌گاه هر ذکر، اثر می‌کند.‏

حیات، مراتب دارد و آثارش روی توجهات پیدا می‌شود. یعنی هر چه مرتبه حیات قلب بیشتر باشد توجه انسان در نماز و غیر نماز ‏بیشتر است.

ایمان

 

رسیدن به حیات، سحرخیزی و توجه ‏می‌خواهد، بیداری و نماز و ذکر می‌خواهد. ‏ممکن است کسی بگوید ذکر یونسیه را شش ماه ‌گفتم، ولی به حیات قلب نرسیدم. اما باید توجه داشت که شروع و ادامه این ‏اذکار، شرایط خاص می‌خواهد تا به نتیجه برسد. و این طور نیست که زود به نتیجه برسد.

مرحوم ملا حسینقلی همدانی رحمه الله تازه ‏به نجف رفته بود و خیلی به این معانی علاقه داشت. با اینکه ایشان از شاگردان آسید علی شوشتری بود و سال‌ها در مسیر سلوک ‏قرار داشت، اما هنوز به نتیجه نرسیده بود. یک روز با حال متأثری در صحن آقا امیرالمۆمنین علیه السلام نشسته و در این فکر بود که چرا ‏فتح بابی نمی‌شود؟ خوب است که رها کنم و بروم، یا چه کنم؟ در این حال دید کبوتری آمد و در مقابل ایشان نشست و مشغول ‏نوک زدن به نان خشکی شد. نان نمی‌شکست. رفت، دوباره بازگشت و باز هم نوک زد و دید فایده ندارد. رفت و بار سوم آمد و ‏آن‌قدر نوک زد تا نان را خرد کرد و آن را خورد. ایشان می‌گوید: من این مطلب را پیامی از حضرت امیرعلیه السلام تلقی کردم که ‏می‌خواهد بفرماید سرانجام به نتیجه می‌رسی. انسان نباید با عبادات یک سال و دو سال، منتظر نتایج مهم باشد. ‏

یکی از عنایات و برکات خدا به اهل این مسیر و کسی که حیات طیبه پیدا کرده است شهود این مطلب است که دو رکعت نماز، ‏چه آثاری دارد. این کم رتبه‌ای نیست و قابل دستیابی است. در هر بابی انسان می‌تواند تأثیر عمل خود را بفهمد و شهود کند. بداند ‏که خواندن قرآن برای انسان چه آثاری دارد. اگر استقامت، به عمل صالح ضمیمه شود، حیات را ‏می‌آورد، ولی حیات بالاتری می‌خواهد تا بصیرت نصیب انسان بشود. اگر بصیرت آمد، نوع درک در مورد اهل‌بیت علیهم السلام و ولایت هم ‏فرق خواهد کرد. ‏

‏پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر ذکر لا إله إلّا الله نخلی در بهشت می‌شود. شخصی پرسید: پس ما نخلستان‌ها داریم؟ حضرت ‏فرمودند: اگر آن را آتش نزنید. این نابودی اعمال هم قاعده‌مند است. ممکن است انسان اعمالی را انجام دهد و در بهشت و عالم ‏غیب و در برزخ، چیزهایی را درست کند، ولی انسان مأمون از استدراج نیست و به همین جهت، شاید کارهایش به هم بریزد. مۆمن ‏باید صدق را همراه خودش ببرد و بداند تا دم مرگ از کید نفس ایمن نیست

 

حیات ‏قلب، شب‌زنده‌داری و نماز و ذکر و قرآن می‌خواهد تا حالتی برای انسان ایجاد کند که توجهاتش نافذ شود. آن وقت خواندن یک ‏‏«قل هو الله»، برکات زیادی نصیب او می‌کند.

یکی از راه‌های رسیدن به حیات قلب، تکرار اسماء الله است گاهی مرحوم آقای کشمیری در پاسخ به کسانی که درخواست ذکر ‏می‌کردند، بعضی اذکار را سفارش می‌فرمودند که مثلاً به تعداد مشخصی ذکر «یا حی، یا قیوم» را تکرار کنند! تکرار بسیار زیاد ‏این ذکر احیا کننده دل و جان ذاکر خواهد بود. جناب آقای کشمیری این ذکر را خیلی سفارش می‌کردند و می‌فرمودند که خوب ‏است در ترکیب نام‌های حق تعالی، از اسامی مرکبی استفاده شود که خود خدای متعال ترکیب کرده است. خداوند در آیاتی این دو ‏اسم را با هم به کار برده؛ مثلاً می‌فرماید: «الله لا اله الّا هو الحی القیوم». حی، حیات می‌آورد و قیوم، دوام حیات و قوام و ‏استحکام.‏

بعد از مدّتی اشتغال به این اذکار، هیچ لذتی با آن برابری نمی‌کند، منتها حد نصاب تکرار آنها بالاست و روح و جان انسان باید ‏برای این ذکر آماده شود، اما خوب است که آنها را زمزمه کنیم. در روایت است که هر گاه در جنگ برای رسول‌الله مشکلی پیش ‏می‌آمد حضرت رو به قبله 18 بار این ذکر را تکرار می‌کردند و بلافاصله مشکل برطرف می‌شد. ‏من اگر خود را به سنن حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت گرامی آن حضرت و اعمال صالح ملتزم نکنم زندگی رضایت‌بخشی ‏نخواهم داشت و خیری برای خود و دیگران نمی‌توانم داشته باشم.‏

چند ‏چیز انسان را به بصیرت می‌رساند و یکی از آنها گریه است.- مرحوم آقای کشمیری نقل می‌کردند که هر سۆالی از آقای ابهری ‏می‌کردم، ایشان همان جواب را می‌داد و سفارش به ذکر «حی قیوم» می‌کرد.‏

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به مرحوم آیت الله میرجهانی سفارش کرده بودند که اگر کسی خواست این ذکر را بگوید، آن ‏را 360 بار، با توجه، بین نماز شفع و وتر بگوید که برکات زیادی نصیبش می‌شود و آن ساعت حیات است. این اسم شریف، همان ‏اسمی است که آصف برای جابه‌جا کردن تخت بلقیس از آن استفاده کرد. ‏




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 16 مرداد 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: